۱۴۰۴ خرداد ۲۱, چهارشنبه

معرفی کتاب کودک همسری

 

معرفی کتاب: کودک‌همسری: بررسی فقهی، حقوقی و سنجش امکان تجریم/ شریف حسن‌زاده

ازدواج کودکان یا «کودک‌همسری» نوعی ازدواج رسمی یا غیررسمی است که در آن فرد پیش از رسیدن به هجده سالگی وارد پیمان زناشویی می‌شود. حداقل سن ازدواج تعیین‌شده در قانون در بسیاری از حوزه‌های قضایی هجده سال است؛ خصوصاً درباره‌ی دختران؛ حتی بعضاً قرارداشتن در هجده سالگی نیز شامل قانون مذکور می‌شود. عموماً عبارت «کودک‌همسری» درباره‌ی کودکان دختری به ‌کار می‌رود که به خاطر اجبار حاصل از سنت‌های قومی یا مشکلات اقتصادی خانواده با مردان بزرگ‌سال ازدواج می‌کنند.

کودک‌همسری یا «تزویج ولائی کودک» نوعی نکاح اجباری است که علاوه بر جنبه‌ی تحمیلی آن به ‌واسطه‌ی شرایط خاص کودک و عدم آمادگی او برای ازدواج می‌تواند پی‌آمدهای سوئی به دنبال آورد؛ به ‌نحوی ‌که امروزه یکی از مهم‌ترین معضلات اجتماعی بر مبنای داده‌های علمی مربوط به پدیده‌ی کودک‌همسری است.

کودک‌همسری به علل متعدد اجتماعی و بهداشتی و هم‌چنین به علت سلب آزادی اراده و فقدان قصد کودک مبنی بر انعقاد نکاح محتاج بهره‌گیری توامان از ابزاری‌های حقوقی غیرکیفری و کیفری است. سلب آزادی اراده‌ی طفل، سلب حق بر آموزش او و هم‌چنین علل اجتماعی و بهداشتی از قبیل مرگ‌ومیر مادران خردسال بر اثر ناتوانی در حین زایمان، سقط جنین مادران خردسال، افزایش مادران خردسال مطلقه یا بیوه، افزایش فقر و فحشا و غیره همه از عواملی‌اند که تجریم کودک‌همسری را توجیه می‌‌کند.

کتاب کودک‌همسری: بررسی فقهی، حقوقی و سنجش امکان تجریم با نگاهی فقهی، حقوقی و جرم‌انگارانه به بحث و بررسی پیرامون نکاح اطفال می‌پردازد و با روی‌کردی عملی سعی دارد تا با استفاده از ظرفیت‌های قانونی و قواعد فقه و اصول مسلم حاکم بر علم حقوق در ابتدا از لحاظ حقوق مدنی مانعی برای تحقق نکاح اطفال ایجاد و در آخر به ‌وسیله‌ی قدرت بازدارندگی قوانین جزایی افراد بزرگ‌سال را با عواقب جزایی ازدواج با کودکان آشنا کند. نویسنده با استفاده از زبان فقهی و کاملاً علمی و مستند به قوانین و مقررات کنونی و قواعد مسلم حقوقی، پیشنهاد‌هایی قانونی و راه‌کاری عملی را در راستای منع تزویج اطفال و اصلاح ماده‌ی ۱۰۴۱ قانون مدنی و کلیه‌ی مواد قانونی مرتبط با ازدواج کودکان ارائه می‌دهد.

کمیل آزادی در این کتاب ابتدا تعاریفی از مفاهیم اصلی کودک‌همسری از مناظر مختلف فقهی، حقوق داخلی و حقوق بین‌الملل ارائه می‌کند. سپس شرایط قانونی برای صحت نکاح بررسی می‌شود. در ادامه چالش‌های ازدواج زودهنگام از منظر حقوقی، اجتماعی و بهداشتی تبیین می‌شود و در پایان ضمن بیان مبانی جرم‌انگارانه و سنجش امکان جرم‌انگاری نکاح اطفال، راه‌کارها و سازوکارهایی در جهت حمایت از کودکان قربانی ازدواج زودهنگام و پیشگیری از وقوع تزویج کودکان مطرح می‌شود.

نویسنده درباره‌ی هدفش در نگارش این کتاب می‌گوید: «انگیزه‌ی من از نوشتن کتاب تبیین ازدواج کودکان از منظر حقوقی و نگاه جرم‌انگارانه به همسران بزرگ‌سال دخیل در این نوع ازدواج‌ها بود. قبل از تصمیم من به نگارش این کتاب مقالات و کتب مختلف و متعددی در خصوص ازدواج کودکان منتشر شده بود که غالباً این نوع نکاح را از نظر فرهنگی و جامعه‌شناسی بررسی کرده بودند. مسلماً برای مقابله با نکاح اطفال نگاهی جامع لازم بود که صورتِ سراسرغلط آن را به تصویر بکشد و عمق مسئله را یادآوری کند.»

کتاب به دو بخش «کلیات» و «مبانی جرم‌انگاری، سنجش امکان تجریم و غیره» تقسیم می‌شود. در بخش اول و فصل اول نویسنده به «چیستی مفهوم کودک و بلوغ و چیستی ازدواج زودهنگام» می‌پردازد. فصل دو با عنوان «ارکان و شرایط قانونی برای صحت نکاح» شامل «شرایط عمومی صحت عقود و ارکان خاص صحت عقد نکاح» است. «ازدواج زودهنگام کودکان از منظر فقه اسلامی» عنوان فصل سه است که نویسنده در آن درباره‌ی دیدگاه‌های مختلف نسبت به نکاح اطفال و چالش‌های ازدواج زودهنگام می‌نویسد.

در ادامه‌ی کتاب و در فصل اولِ بخش دوم آن با عنوان «تحلیل مبانی جرم‌انگاری و امکان‌سنجی تجریم» نویسنده موضوعات «بررسی حقوق و اصول محدودکننده‌ی جرم‌انگاری، تحلیل عوامل موجهه‌ی جرم‌انگاری نکاح اطفال، تحلیل تاثیر مداخله‌ی ابزار کیفری در جلوگیری از تکفل اطفال و امکان‌سنجی تلقی کودک‌همسری به‌ عنوان مصداق کودک‌آزاری» را بررسی می‌کند. فصل دو با عنوان «بررسی طرق پیشگیری از نکاح اطفال» به مباحث پیشگیری از نکاح اطفال به‌ مثابه‌ی یک پدیده‌ی نابهنجار و ظرفیت‌شناسی نهادهای متولی در جهت پیشگیری از آن می‌پردازد.

نام کتاب: کودک‌همسری؛ بررسی فقهی، حقوقی و سنجش امکان تجریم

نویسنده: کمیل آزادی

ناشر: انتشارات آرون

سال انتشار: ۱۳۹۹

معرفی کتاب اعتیاد زنان

 

معرفی کتاب: اعتیاد زنان/ شریف حسن‌زاده

الگو‌های اعتیاد و مصرف مواد مخدر برای زنان و مردان متفاوت است و عواملی منجمله طبقه، قومیت، اشتغال و تحصیلات زنان و مردان می‌توانند در این رابطه تاثیرگذار باشند. متاسفانه در ایران به دلایل متعدد پژوهش‌های علمی کافی و وافی در خصوص این پدیده‌ی اجتماعی صورت نگرفته و در حوزه‌ی نشر و کتاب نیز این خلائ به چشم می‌خورد. کتاب اعتیاد زنان، نوشته‌ی عباس محمدی‌اصل از معدود کتب منتشر شده در سال‌های اخیر است که نویسنده‌ی آن به طور اختصاصی به پدیده‌ی فوق‌الذکر می‌پردازد. تخصص عباس محمدی‌اصل جامعه شناسی جنسیت است و تاکنون چندین کتاب با هدف تبیین پدیده‌های اجتماعی از منظر جنسیت از او منتشر شده.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «در تمدن‌های زن‌محور پیشاتاریخ نظیر سومر در منطقه‌ی میان‌رودان از مواد مخدر برای تسکین آلامی چون درد زایمان و سایر بیماری‌ها استفاده می‌شد. این مواد اما در پارادایم مذکر هم دچار سوئمصرف شد و هم به کار بهره‌کشی از جسم یا دیگران آمد. اعتیاد هنگامی‌که متوجه زنان در این پارادایم شد، بر مصائب‌شان افزود و خصوصاً وابستگی خانوادگی و اقتصادی سیاسی‌شان به مردان را جلوه‌هایی جدید بخشید. آنان که در پارادایم مذکر به اراده‌ی مردان متکی و تابع مطامع ایشانند؛ اما درزمینه‌ی معتاد شدن کاملاً مستقل نشان داده شدند و ترساندشان از مثلاً تاثیر منفی اعتیاد بر نسل بعد باب گردید.»

به ادعای نویسنده‌ی این کتاب، مردان بیش‌تر برای «تفریح و کسب لذت جنسی» به اعتیاد روی می‌آورند و زنان عمدتاً از روی «غم و غصه» به این کار مبادرت می‌ورزند؛ حتی اعتیاد زنان در مواقع بروز بحران‌هایی نظیر جنگ و بیکاری افزایش می‌یابد. نویسنده هم‌چنین اعتیاد زنان را از این منظر که خود یکی از دلایل بی‌خانمانی آنان است، مورد بحث قرار داده.

اعتیاد زنان گستره‌ی وسیعی از استعمال سیگار و الکل تا مواد مخدر و روان‌گردان را شامل می‌شود و غالباً به پدیده‌هایی چون قمار، تن‌فروشی و موارد دیگر ربط داده می‌شود. اما همه‌ی این موارد از ارزش و وزن برابر برخوردار نیستند و به شکل یک‌سان شامل حال زنانی از طبقات، فرهنگ‌ها، قومیت‌ها و ملیت‌های مختلف نمی‌شود و برچسب “انحرافیِ” مساوی نیز نمی‌خورند. از سوی دیگر، توزیع زنان معتاد در گستره‌ی تاریخ و جغرافیای جوامع، ثابت و یک‌دست نمی‌ماند.

عباس محمدی‌اصل با اشاره به آمار موالید هزاران نوزاد معتاد در سال که از مادران مبتلا به ‌دنیا می‌آیند، به اهمیت مشارکت اجتماعی برای بالابردن سطح آگاهی جامعه اشاره می‌کند و گونه‌های اعتیاد زنان از منظر جامعه‌شناختی در سنین نوجوانی، میان‌سالی و پیری و هم‌چنین الگو‌های معتادشدن، مصرف مواد مخدر و ترک اعتیاد زنان بر اساس مقوله‌ی طبقه، قومیت، اشتغال و تحصیلات را در این کتاب بیان می‌کند و می‌نویسد: «بخشی از رفتار‌های اعتیادی زنان مستقل و بعضی توام با رفتار‌های دیگر نظیر سرقت، قمار و تن فروشی به منصه ظهور می‌رسد. رفتار‌ها و تاملات زنان معتاد بسته به مواد مصرفی مخدر و امکانات آن‌ها یکی نیست و نمی‌توان همگی را به یک چوب راند و نسخه‌ی واحدی پیچید. این رفتار‌ها بسته به سن، قومیت و تربیت فرهنگی یا اشتغال، رفاه و احساس نابرابری و بی‌عدالتی اجتماعی خصائص متمایزی می‌پذیرند. در حقیقت اعتیاد واکنشی به اجبار‌های اجتماعی و راه گریزی از ستم‌های مردانه است که در این صورت حل اعتیاد آن‌ها در گرو حل نابرابری روابط قدرت می‌ماند.» هم‌چنین به باور نویسنده‌ی کتاب «معمولاً زنان بیش‌تر از مردان از سیگار کشیدن برای مقابله با کج‌خلقی‌هایشان سود می‌جویند و احساس رضایت می‌کنند. دختران نوجوان از اعتیاد برای صیانت ذات در برابر مخاطراتی چون فقر و تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های جنسیتی در جامعه و یا واکنش از حس نارضایتی در تغییرات ظاهری بدن که منجر به افسردگی و تلقی منفی از خود است. در حالی که اعتیاد در زنان میانسال ممکن است آن‌ها را در مضان‌ اتهام ضعف اخلاقی، سست‌عنصری و بی‌بندوباری قرار دهد، اعتیاد زنان مسن آن‌ها را به ضعف اخلاقی و بی‌بندوباری متهم نمی‌کند.»

کتاب حاضر می‌کوشد به مرور تاریخچه‌ی دانسته‌های بشری راجع به اعتیاد زنان از گذشته تاکنون بپردازد. تبیین نظری اعتیاد زنان، گونه‌های اعتیاد در زنان، شایع‌ترین اعتیاد‌های زنان، اعتیاد دختران نوجوان، زنان میان‌سال و مسن، مسائل اجتماعی خاص اعتیاد زنان و در نهایت درمان اعتیاد زنان از مباحث عمده‌ی این کتاب است. طرح دیدگاه‌های نظری و بالینی در زمینه‌ی تشخیص و شناخت و مواجهه با این پدیده در کنار انتقادات ذی‌ربط نیز می‌تواند به غنای چنین دریافتی یاری رساند و دقیق‌تر به کار آید؛ خصوصاً این‌که مسئله‌ی اعتیاد زنان جدا از اعتیاد مردان و اوضاع کلی جامعه نیز نیست و نمی‌توان این دو را منفک از یکدیگر دریافت و نسبت به رفعشان کوشید.

در پایان مجدداً ذکر می‌شود که این کتاب، از معدود کتب منتشر شده در سال‌های اخیر با موضوع اعتیاد زنان است؛ علی‌رغم نقدهایی که ممکن است به پرسپکتیو یا پارادیم‌ استفاده‌ شده توسط نویسنده‌ی کتاب، وارد باشد، خط صلح خواندن آن را توصیه می‌کند. امید که در آینده پژوهشگران و جامعه‌شناسان به این پدیده توجه بیش‌تر و جدی‌تری نشان دهند و از ابعاد مختلف آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.

نام کتاب: اعتیاد زنان

نویسنده: عباس محمدی‌اصل

ناشر: نشر فکر

۱۴۰۴ خرداد ۱۵, پنجشنبه

معرفی کتاب علیه اعدام

 

معرفی کتاب: «علیه اعدام»

«خطای بزرگی است که شخص آن‌چنان در قوانین بشری غرق شود که به قوانین الهی بی‌توجه بماند. مرگ تنها به خداوند تعلق دارد و آدمیان حق ندارند در این امر مجهول مداخله کنند». ویکتور هوگو

 

روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام در حالی فرا می‌رسد که به‌تازگی، مای ساتو، گزارشگر ویژه‌ی حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در توییتی اعلام کرده که تنها در ماه آگوست ۲۰۲۴، حداقل ۹۳ نفر در ایران اعدام شده‌اند.

«نه به اعدام» صدایی است که این‌روزها در جامعه‌ی ایران بسیار شنیده می‌شود؛ هرچند که برای بسیاری از مردم، این مخالفت، اعتراض به اعدام زندانیان سیاسی یا بی‌گناهان است و مرتکبان جرائم عمومی را که هر روزه اعدام می‌شوند، در برنمی‌گیرد. اما سعید مدنی، جامعه‌شناس، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار ایرانی، در کتاب «علیه اعدام» تلاش می‌کند تا نشان دهد که چرا باید با اعدام، به‌طور عام مخالفت کرد. او برای تدوین این کتاب مقالات و کتاب‌های منتشرشده درباره‌ی قصاص و حکم اعدام در ایران را بررسی کرده و به‌سراغ گزارش‌های مختلف رفته است، از جمله: اخبار خانواده‌ی مقتولان و شاکیان پرونده‌ها، محکومین به مرگ و خانواده‌هایشان، مجریان احکام اعدام و زندانبانان و فعالان اجتماعی و فرهنگی که در پی کسب رضایت از شاکیان برای ممانعت از اجرای حکم اعدام بوده‌اند.

این جامعه‌شناس همواره در پژوهش‌های خود، آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه‌ی ایران را مدنظر داشته و مسائل انسان‌هایی را مورد بررسی قرار داده که عموماً جامعه آن‌ها را نمی‌بیند یا اگر می‌بیند، به‌سرعت از آنان روی برمی‌گرداند. جامعه‌شناسی اعتیاد، جامعه‌شناسی روسپی‌گری، ضرورت مبارزه با فقر و نابرابری در ایران از جمله آثار تاثیرگذار و مسئولانه‌ی او هستند که در ایران چاپ شده‌اند. این جامعه‌شناس در دو دهه‌ی اخیر، بارها به‌علت فعالیت‌های مدنی‌اش بازداشت شده و بیش از شش‌سال را در حبس گذرانده. تجربه‌ی همنشینی با افراد محکوم به اعدام در زندان، او را به‌فکر نگارش این کتاب انداخته است.

بریده‌ای از کتاب علیه اعدام را در ادامه بخوانیم: «واقعیت این است که در این سیر و سفر ذهنی و عینی با مجازات مرگ، دیدگاه من نیز تغییر کرد و از یک مدافع کاربرد محدود حکم اعدام، به یک مخالف مطلق این مجازات تبدیل شدم. برای مثال در حالی‌که سال‌ها منتقد ماده‌ی ۲۲۰ قانون مدنی و معافیت پدر و جد پدری از قصاص در پرونده‌های قتل کودکان بودم و پدر و جد پدری که فرزند و نوه‌شان را با قصاوت به قتل رسانده بودند، شایسته مجازات مرگ می‌دانستم، یک‌باره متوجه شدم که اگرچه همواره یک مدافع حقوق کودکان بوده و سلامت و صیانت از تمامیت جسمی و روانی آن‌ها را در اولویت قرار داده‌ام، در عین حال نمی‌توانم مدافع نقض حق حیات افراد، برای دستیابی به جامعه‌ای عاری از خشونت علیه کودکان باشم. همین‌طور با وجود آن‌که سال‌ها در برنامه‌های پیشگیری، کنترل و کاهش اعتیاد مشارکت داشته و در این زمینه نوشته‌ام و به‌همین سبب همواره مشوق برخورد با قاچاقچیان عمده و بزرگ بوده‌ام، به‌تدریج دریافتم که اعدام عرضه‌کنندگان، هرگز درمانی برای دردهای جامعه‌ی معتادان کشور نیست و مجازات مرگ تنها مشکلی را بر مشکلات خواهد افزود. نگارنده نه‌تنها مجرمان سیاسی که اساساً هیچ بشری را شایسته مجازات اعدام نمی‌داند. مجازات اعدام ظلمی است به همه‌ی کسانی که به‌نحوی با اعدام سر و کار دارند و البته این ظلم در حق قربانیان سیاسی و عقیدتی حکم اعدام صد چندان است.»

این کتاب که با مقدمه‌ی «عبدالفتاح سلطانی» در سال ۲۰۲۲ از سوی «نشر باران» در سوئد منتشر شده، صدای اعتراض به یکی از قدیمی‌ترین و بحث‌برانگیزترین مجازات‌های جهان را تقویت می‌کند و تلاش دارد تا با استناد به تجربه‌ها و واقعیت‌های اجتماعی، راه را برای آینده‌ای بدون خشونت و اعدام هموار سازد.

 

نام کتاب : علیه اعدام

نویسنده : سعید مدنی قهفرخی

تاریخ انتشار : ۲۰۲۲

ناشر : نشر باران

۱۴۰۴ خرداد ۱۳, سه‌شنبه

معرفی کتاب

 

معرفی کتاب: «تنها در کنار هم: چرا از فناوری بیش‌تر و از یکدیگر کم‌تر انتظار داریم»/ فاران فنائیان

در کتاب «تنها در کنار هم: چرا از فناوری بیش‌تر و از یکدیگر کمتر انتظار داریم» (Alone Together: Why We Expect More from Technology and Less from Each Other)، شری ترکل (Sherry Turkle) با نگاهی تیزبین و تحلیل‌گرایانه به پیامدهای احساسی و فلسفی زندگی در جامعه‌ای که هرروز دیجیتالی‌تر می‌شود می‌پردازد. ترکل، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه ام‌آی‌تی (MIT)، با بهره‌گیری از رویکردی میان‌رشته‌ای، روایت‌های فرهنگی پیرامون فناوری را با عمقی روان‌شناختی و گستره‌ای جامعه‌شناختی بررسی می‌کند.

این کتاب که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده، حاصل بیش از پانزده سال پژوهش درباره‌ی زندگی کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان در محیط‌های مملو از فناوری است. تنها در کنار هم، نه بیانیه‌ای علیه فناوری است و نه فراخوانی برای بازگشت به گذشته، بلکه تلاشی است برای روشن ساختن این‌که چگونه وابستگی ما به ابزارهای دیجیتال –به‌ویژه ربات‌های اجتماعی و دستگاه‌های متصل به شبکه— توقعات انسانی، صمیمیت و حتی تصور ما را از خود دگرگون کرده است. کتاب مورد اشاره در سال ۱۳۹۸ به زبان فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است.

تز اصلی کتاب به شکلی واضح و هشداردهنده مطرح می‌شود: هرچه فناوری بیش‌تر در زندگی ما جای می‌گیرد، ما نه‌فقط از آن برای کمک گرفتن، بلکه به‌عنوان جایگزینی برای روابط انسانی بهره می‌گیریم. در نتیجه، انتظار داریم ماشین‌ها نقش‌های عاطفی ایفا کنند، درحالی‌که خودمان از تلاشی که لازمه‌ی روابط انسانی است فاصله می‌گیریم.

 

بخش نخست: لحظه‌ی رباتیک

نیمه‌ی اول کتاب با عنوان «لحظه‌ی رباتیک» به پدیده‌ی رو‌به‌رشد تعامل انسان و ربات، به‌ویژه در زمینه‌های حساس عاطفی می‌پردازد. ترکل جذابیت و پیامدهای ربات‌های اجتماعی را بررسی می‌کند؛ از اسباب‌بازی‌های کودکان مانند فِربی و تاماکوچی گرفته تا ربات‌های مراقبت از سالمندان و همراهان درمانی مانند پارو، فوک رباتیکی که برای آرامش بیماران مبتلا به زوال عقل طراحی شده است.

یکی از بحث‌برانگیزترین دیدگاه‌های ترکل این است که این ماشین‌ها نیازی به داشتن هوش یا آگاهی ندارند تا بتوانند پاسخ‌های عاطفی واقعی در انسان ایجاد کنند. آن‌ها به‌جای آن به‌عنوان «مصنوعات رابطه‌ای» عمل می‌کنند: اشیایی که توهم تعامل متقابل را ایجاد می‌کنند. این توهم آن‌قدر قدرتمند است که کودکان برای «مرگ» یک تاماکوچی عزاداری می‌کنند یا سالمندان ربات‌های خانگی را به پرستارهای انسانی ترجیح می‌دهند. مصاحبه‌های ترکل نشان می‌دهند که افراد به مرور این اشیائ را دارای عاطفه و اخلاق می‌دانند و رفتار آن‌ها را واقعی تفسیر می‌کنند.

نگرانی ترکل نه در پیشرفت فناوری، بلکه در جایگزینی احساسی است که به بار می‌آورد. خطر از نگاه او، این نیست که ماشین‌ها شبیه انسان شوند، بلکه این است که انسان‌ها شروع به تفکر شبیه ماشین‌ها کنند؛ انتظار پیش‌بینی‌پذیری، کنترل و سهولت در تمام روابط. وقتی کودکان می‌گویند ربات‌ها را به خواهر و برادر ترجیح می‌دهند چون «احساساتت را جریحه‌دار نمی‌کنند» یا بزرگسالان اظهار می‌کنند که یک ربات بهتر از دوستشان گوش می‌دهد، باید انتظار پیامدهای عمیقی داشته باشیم. این موضوع از چرخشی فرهنگی به‌سوی مینیمالیسم عاطفی حکایت دارد؛ جایی که تنها به نمایش گذاشتن مراقبت و توجه کافی است، حتی اگر عاری از خلوص باشد.

ترکل لحظه‌ی رباتیک را نه صرفاً نقطه‌ای در توسعه‌ی فناوری، بلکه آمادگی روانی ما برای پذیرفتن آن به‌عنوان جایگزینی برای پیوندهای انسانی تعریف می‌کند. لحظه‌ی رباتیک بیش از آن‌که واقعیتی فناورانه باشد، آستانه‌ای روان‌شناختی است؛ جایی که شبیه‌سازی به نظر کافی می‌رسد و تقلید از همدلی نه‌تنها با خودِ همدلی تفاوتی نمی‌کند، بلکه شاید حتی به آن ترجیح داده شود.

 

بخش دوم: در شبکه

نیمه‌ی دوم کتاب با عنوان «در شبکه»، تمرکز را از همراهان رباتیکی به فناوری‌های روزمره‌ی ارتباطی معطوف می‌کند: پیامک، ایمیل، فیس‌بوک، توییتر، وبلاگ‌ها و دنیای بازی‌های آنلاین. در اینجا توجه ترکل معطوف است به «خودِ شبکه‌ای»: نسخه‌ای از فرد که در تعاملات دیجیتال شکل می‌گیرد، شکسته می‌شود و دائماً بازآفرینی می‌شود.

ترکل استدلال می‌کند که معماری ارتباطات دیجیتال باعث شکل‌گیری یک وضعیت ارتباطی نوین شده است، وضعیتی که او آن را «تنها در کنار هم» می‌نامد. این وضعیت پارادوکسیکال نشان‌دهنده‌ی شرایطی است که در آن افراد دائماً از طریق دستگاه‌ها به دیگران متصل‌اند اما از نظر احساسی و شناختی از افراد حاضر در اطراف خود جدا افتاده‌اند. افراد در کنار دوستان یا خانواده نشسته‌اند اما در صفحات خود غرق‌اند؛ نوجوانان با گوشی زیر بالش می‌خوابند تا همیشه در دسترس باشند؛ والدین هنگام شام ایمیل کاری‌شان را بررسی می‌کنند؛ عشاق بیش از آن‌که با یکدیگر صحبت کنند، پیام می‌فرستند.

ترکل می‌گوید این اتصال دائم، بهایی سنگین دارد. این وضعیت باعث تضعیف مکالمه می‌شود؛ فرآیندی ضروری نه‌فقط برای ارتباط، بلکه برای پرورش همدلی، تامل اخلاقی و انسجام درونی. برخلاف مکالمه که نیاز به حضور و پذیرش عدم قطعیت دارد، پیام‌رسانی دیجیتال امکان کنترل، ویرایش و اجتناب از ریسک عاطفی را فراهم می‌کند.

 

اثر گُلدیلاک  

یکی از مفاهیم نغز و تیزبینانه‌ای که ترکل مطرح می‌کند اثر گلدیلاک (Goldilocks Effect) است: تمایل ما به داشتن روابطی که «نه خیلی نزدیک باشند، نه خیلی دور، بلکه دقیقاً به‌اندازه‌ی دلخواه». او این اصطلاح را از داستان کلاسیک کودکان، «گُلدیلاک و سه خرس»، وام می‌گیرد؛ جایی که گُلدیلاک به دنبال چیزهایی است که «درست همان‌طور باشند که باید» (نه خیلی داغ، نه خیلی سرد، نه خیلی سفت، نه خیلی نرم). ترکل از این داستان به عنوان استعاره‌ای استفاده می‌کند تا نشان دهد مردم چگونه بیش‌ازپیش در تلاش‌اند با کمک فناوری، تعاملات اجتماعی خود را دقیقاً مطابق میلشان تنظیم کنند.

ما ارتباط بدون آسیب‌پذیری، توجه بدون صمیمیت و همراهی بدون تعهد می‌خواهیم. شبکه‌های اجتماعی با فراهم کردن ارتباط در قطعات قابل مدیریت، این امکان را به وجود می‌آورند: می‌توانیم پیام‌هایمان را ویرایش کنیم، عکس‌ها را فیلتر کنیم و هر زمان خواستیم ارتباط را قطع کنیم. اما در این روند، پیچیدگی احساسی روابط از بین می‌رود و خلوص ارتباط فدای آسایش می‌گردد.

 

هویت و نمایش

ترکل هم‌چنین تاثیر رسانه‌های اجتماعی بر شکل‌گیری هویت، به‌ویژه در نوجوانان را بررسی می‌کند. در محیطی که خودبیان‌گری از طریق لایک، کامنت و اشتراک‌گذاری فیلتر می‌شود، «خود» به‌جای اینکه فرآیند کشف درونی باشد، تبدیل به یک نمایش می‌شود. نوجوانان از فشار حفظ پرسونای آنلاین خود که سال‌ها پیش خلق کرده‌اند، دچار اضطراب می‌شوند. در این فضا، فشار برای «مورد پسند قرار‌گرفتن»، جایگزین آزادی لازم برای «تبدیل به چیزی شدن» می‌شود.

این نگاه نمایش‌محور به هویت، خلوت و تک‌زیستی را تضعیف می‌کند؛ چیزی که ترکل آن را برای انسجام شخصیت و تاب‌آوری حیاتی می‌داند. بدون تک‌زیستی، افراد توانایی تامل درونی، تسلی‌بخشی به خود و تعریف مستقل خود را از دست می‌دهند. فرهنگ «همیشه در دسترس بودن»، مجال اندیشیدن را می‌گیرد و زیستی «واکنشی» را به‌جای «تاملی» ترویج می‌کند.

 

تاملات اخلاقی و فلسفی

یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های کتاب ترکل تاکید او بر این نکته است که پرسش‌های اخلاقی پیرامون فناوری نه فنی، بلکه هستی شناختی‌اند. این پرسش‌ها درباره‌ی این نیست که ماشین‌ها چه کارهایی می‌توانند انجام دهند، بلکه درباره‌ی این است که ما چه انتظاری از آن‌ها داریم و مهم‌تر از آن، مایلیم چه چیزهایی را در ازایشان قربانی کنیم.

ترکل بارها به مفهوم جایگزینی بازمی‌گردد. این‌که ما صرفاً قابلیت‌های انسانی‌مان را با فناوری تقویت نمی‌کنیم، بلکه حضور انسانی، کار عاطفی- انسانی و آسیب‌پذیری انسانی را باواسطه‌ها، الگوریتم‌ها و شبیه‌سازی‌ها جایگزین می‌کنیم. انتخاب استفاده از ربات برای آرام کردن کودک یا سالمند ممکن است بی‌ضرر یا حتی کارآمد به نظر برسد، اما اگر ترجیح دادن کارایی ماشین به تلاش انسانی نشانه‌ی ارز‌ش‌های فرهنگی ما باشد، چه معنایی دارد؟

ترکل هم‌چنین ما را دعوت می‌کند تا به پیامدهای فرهنگی درازمدت این انتخاب‌ها بیندیشیم. وقتی در لحظه‌های صمیمیت، سوگ یا سردرگمی، ماشین را به انسان ترجیح می‌دهیم، خود را به حداقل‌گرایی عاطفی عادت می‌دهیم؛ جهانی که در آن، رفتارهای مراقبتی، متقابل نیستند و برای موثر بودن همدلی، نیازی به حس کردن آن نیست.

 

نقدها و دیدگاه‌های مقابل

با وجود عمق و اهمیت دیدگاه‌های ترکل، برخی انتقادها نیز شایسته‌ی توجه‌اند. نخست، اتهام به بدبینی فناورانه است. اگرچه ترکل تاکید می‌کند که با فناوری دشمنی ندارد و تمرکز او عمدتاً بر مخاطرات و کاستی‌های آن است. کتاب او نمونه‌های اندکی از مواردی ارائه می‌دهد که فناوری توانسته روابط انسانی را تقویت کند یا به‌جای مانع، پلی میان انسان‌ها باشد.

دوم، روش‌شناسی او که بیش‌تر بر مصاحبه‌ها و مطالعه‌های موردی تکیه دارد، ممکن است فاقد سخت‌گیری تجربی مورد انتظار در برخی رشته‌های دانشگاهی باشد. مشاهدات قوم‌نگارانه‌ی او غنی و تامل‌برانگیزند، اما به‌راحتی قابل تعمیم نیستند. برای مثال، روایت‌های او از نوجوانانی که با هویت‌های آنلاین خود درگیرند، اگرچه تاثیرگذارند، ممکن است لزوماً نماینده‌ی روندهای گسترده‌تر در میان فرهنگ‌ها یا طبقات مختلف اجتماعی نباشد.

درنهایت، تحلیلی که ترکل از گذشته‌ی پیشا‌دیجیتال ارائه می‌دهد، گاهی حالتی نوستالژیک به خود می‌گیرد. دفاع او از گفت‌وگو و خلوت بسیار قانع‌کننده است، اما تصویر آرمانی از زندگی پیش از فناوری، ممکن است این نکته را نادیده بگیرد که طردهای اجتماعی، ناکامی‌ها در روابط و اختلال‌های رابطه‌ای همیشه بخشی از زیست انسان بوده‌اند، چه با فناوری و چه بدون آن.

 

دعوتی به بازنگری در عادات دیجیتالی

با وجود این نقدها، تنها در کنار هم هم‌چنان یکی از آثار شاخص در حوزه‌ی فرهنگ دیجیتال و اخلاق رسانه‌ای به‌شمار می‌آید. نبوغ ترکل نه‌فقط در توانایی مشاهده‌ی تغییرات ظریف رفتار انسان، بلکه در مهارت او در بیان بار معنایی فلسفی و عاطفی این تغییرات نهفته است. او تشخیص دقیقی از زمانه‌ی ما ارائه می‌دهد؛ زمانه‌ای که با پارادوکس‌هایی تعریف می‌شود: ارتباط دائم و تنهایی فزاینده، تعامل بیش‌تر و صمیمیت کم‌تر، دسترسی بیش‌تر و عمق و خلوص کم‌تر.

ترکل کتاب را نه با تقاضای ترک فناوری، بلکه با درخواستی برای آگاهی به پایان می‌برد. او خواستار بازنگری در عادت‌های دیجیتالی ما و ایجاد هنجارهای تازه‌ای است؛ هنجارهایی که از خلوت محافظت کنند، گفت‌وگوی واقعی را ترویج دهند و ارزش جایگزین‌ناپذیر حضور انسانی را به رسمیت بشناسند.

در عصری که پرسش این نیست که آیا از فناوری برای میانجی‌گری در روابط استفاده کنیم یا نه، بلکه این است که چگونه این کار را انجام دهیم، کار ترکل بیش از هر زمان دیگر ضروری است. تنها در کنار هم ما را به بازپس‌گیری آنچه در ما انسانی است فرا می‌خواند: نه با طرد نوآوری، بلکه با یادآوری این نکته که هیچ ماشینی، هرچند پیشرفته، نمی‌تواند جای عمل ساده و ژرفِ حضور در کنار دیگری را بگیرد.

 

 

۱۴۰۴ خرداد ۸, پنجشنبه

معرفی کتاب صدای ازادی

 


معرفی کتاب: «صدای آزادی»

۲۵ نوامبر مصادف با ۵ آذر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است. این‌روز، نخستین‌بار توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۹ به‌عنوان یک مناسبت بین‌المللی شناخته شد و هدف آن، افزایش آگاهی عمومی درباره‌ی خشونت علیه زنان و دختران و تلاش برای پایان‌دادن به این‌معضل جهانی است؛ گرچه، آمار خشونت علیه زنان در جهان و به‌خصوص در کشورهای خاورمیانه، بسیار بالا است. بر اساس آن‌چه خبرگزاری «هرانا» اعلام کرده است، در شش‌ماه ابتدای سال جاری، دست‌کم ۷۸ زن و دختر در ایران، به‌دلایل مختلفی اعم از دلایل ناموسی توسط اعضای خانواده خود و یا مردان دیگر در ۴۴ شهر کشور به‌قتل رسیده‌اند.

این آمار در کشور افغانستان بسیار بیش‌تر است. بر اساس یافته‌های رسانه‌ی «راوی زن»، در جریان یک‌سال گذشته (از آگوست ۲۰۲۳ تا آگوست ۲۰۲۴) نزدیک به دوهزار مورد خشونت علیه زنان در افغانستان اتفاق افتاده است. قتل، ازدواج اجباری، تجاوز جنسی، ازدواج زیر سن، شلاق خوردن، آسیب‌دیدن و محرومیت از حق ارث، از موارد بارز خشونت علیه زنان است. (۱)

گوشه‌ای از روایت‌های واقعی از زندگی زنان افغانستان، از دردها، امیدها و آرزوهای آنان در دوران معاصر، ظلم‌هایی که در طول تاریخ بر آن‌ها شده و آن‌چه را که طالبان بر آنان روا داشته، در قالب داستان‌هایی کوتاه، می‌توان در کتاب «صدای آزادی» به قلم محمدآصف سلطان‌زاده نویسنده‌ و زینب انتظار نویسنده، خبرنگار و کارگردان سینما خواند. داستان‌های این‌مجموعه عمدتاً به مسایلی هم‌چون عشق، فقر، مهاجرت، خشونت و آرزوهای ساده‌ی انسانی می‌پردازند. سلطان‌زاده و انتظار از طریق شخصیت‌های داستان‌هایشان، صدای مردم عادی افغانستان را به‌گوش مخاطبان می‌رسانند. سبک نوشتاری این‌کتاب به‌گونه‌ای است که با جزئیات و توصیفات دقیق، حس همدلی و نزدیکی را در خواننده ایجاد می‌کند. نویسندگان، با بیان سرگذشت شخصیت‌هایی که در پیچ و تاب حوادث تاریخی و اجتماعی قرار دارند، تصویری واقع‌گرایانه از وضعیت افغانستان به خوانندگان ارائه می‌دهند و با زبانی ساده و بی‌پیرایه، چالش‌های جامعه‌ی افغانستان را به‌تصویر می‌کشند. نویسندگان تلاش کرده‌اند تا صدای زنان افغانستان را بازتاب دهند؛ صدایی که اغلب در سایه‌ی هیاهوی جنگ‌ها و تحولات سیاسی نادیده گرفته می‌شود. در این کتاب، از زنانی که در راه آزادی دستگیر شده‌اند و از قوانین زن‌ستیزانه‌ای که طالبان بنا نهاده و برای حکومت بر مردم از آن بهره می‌گیرد، می‌خوانیم.

 

به بخشی از این ممنوعیت‌های طالبانی علیه زنان نگاهی می‌اندازیم: «شیشه‌های تمام پنجره‌های منازل مسکونی باید رنگ‌آمیزی یا پرده کشیده شود تا زنان ساکن خانه از دید رهگذران در امان باشند. عکاسی و نمایش تصاویر زنان در رسانه‌ها ممنوع است. رفتن زنان به پارک‌های زنانه ممنوع است. تحصیل دختران بالای هشت سال ممنوع است. دوچرخه‌سواری و موتورسیکلت برای زنان ممنوع است، حتی اگر با محرم باشند. حضور زنان بر پشت پنجره‌ها و بالکن خانه‌ها ممنوع است. اشتغال زنان در محل کار مختلط با مردان و کلاً اشتغال زنان ممنوع است. سوارشدن زنان در تاکسی‌ها بدون محرم ممنوع است». نویسندگان در بخش دیگری از کتاب می‌نویسند: «به‌طور قطع باور دارم که زنان در دنیا سکان تغییرات سیاسی و فرهنگی را به‌دست گرفته‌اند و زنان افغانستان نیز این‌مهم را در سرزمینی با فرهنگ مردانه، به‌شدت محافظه‌کار و مقاوم در برابر تغییر، به‌عهده خواهند گرفت. مردان دنیا خسته از کار در اتاق‌های فکری سیاسی جهانی و گمشده در پیچ‌وخم دیپلماسی میان کشورها، از یافتن راه‌حل مشکلات بشری مایوس شده‌اند، جنگ می‌آفرینند و از مدیریت آن ناتوان می‌شوند. از این پس زنان تحولات و انقلاب‌ها را رقم خواهند زد و صدای آزادی، این‌بار زنانه است». (۲)

«صدای آزادی» اثری است که با تلفیق عناصر بومی و جهانی، تصویری واقع‌گرایانه و هنری از شرایط اجتماعی و فرهنگی افغانستان ارائه می‌دهد و خوانندگان را به دنیای پرچالش و دردناک این‌جامعه نزدیک می‌سازد.

 

نام کتاب: صدای آزادی

نویسندگان: محمد آصف سلطان‌زاده و زینب انتظار

تاریخ انتشار شمسی: ۱۴۰۳

ناشر: نشر نی

۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۶, جمعه

بازداشت اوین رسولیان، شهروند کُرد توسط نیروهای امنیتی در مهاباد

 اوین رسولیان، شهروند کُرد اهل مهاباد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، اوین رسولیان ٣٠ ساله شهروند کُرد اهل مهاباد و ورزشکار و مربی ورزش‌های رزمی در باشگاه خود، توسط نیروهای امنیتی بدون ارائه هرگونه حکم قضایی روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

تا زمان تنظیم این گزارش از محل نگهداری و اتهام‌های مطروحه علیه این شهروند کُرد اطلاع دقیقی در دست نیست.


مریم جلال حسینی از زندان کچویی کرج به مرخصی اعزام شد

 مریم جلال حسینی، زندانی سیاسی امروز از زندان کچویی کرج به مرخصی اعزام شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مریم جلال حسینی از زندان کچویی کرج به مرخصی اعزام شد. براساس اطلاعات دریافتی هرانا، خانم جلال حسینی با تودیع وثیقه یک میلیارد تومانی به مدت ۱۵ روز به مرخصی اعزام شده است.

این زندانی سیاسی در دی‌ماه ۱۴۰۲ توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به شش سال زندان و دو سال تبعید به شهرستان ایلام محکوم شد. اتهامات او “اقداماتی به قصد برهم‌ زدن امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری” عنوان شده بود.

مریم جلال حسینی اوایل شهریورماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند روز به زندان کچویی کرج منتقل شد.

خانم جلال حسینی به بیماری کولیت روده مبتلاست و در زندان به مشکلات دیگری از جمله بیماری های زنان نیز دچار شد.

مریم جلال حسینی پیش از این نیز سابقه بازداشت و برخوردهای قضایی را داشته است

معرفی کتاب کودک همسری

  معرفی کتاب: کودک‌همسری: بررسی فقهی، حقوقی و سنجش امکان تجریم/ شریف حسن‌زاده ازدواج کودکان یا «کودک‌همسری» نوعی ازدواج رسمی یا غیررسمی است ...